ملاک نیازمندی معلول به علت زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی محقق: فاطمه شکوری مقدم فهرست: مقدمه: 5-3 تعریف علت ومعلول :7 - 6 نظرمتکلمان درباره موضوع ملاک نیازمندی معلول به علت :8 - 7 دیدگاه فیلسوفان در این باره :8 - 7 دلیل اول بر این که ملاک نیاز به علت امکان است :9 دلیل دوم بر این که ملاک نیاز به علت امکان است :10 دلیل متکلمان بر نقش حدوث در نیازمندی به علت :11 دوپاسخ به دلیل متکلمان پاسخ اول :12 پاسخ دوم :12 پاسخ متکلمان ازقدیم بودن زمان :14 - 12 نظر شیخ اشراق درباره ی نیازمندی عالم در حدوث و بقا خود به خداونددر قالب مثال :14 نظر صدر المتالهین درباره این که ملاک احتیاج معلول به علت امکان فقری است :15 - 14 نظریه هیوم : 17 - 15 راه شناخت علل : 17 اشاعره و رابطه علیت : 19 - 17 ملاک نیاز به علت از دید گاه فخر رازی : 19 ملاک نیاز به علت از دیدگاه سعد الدین تفتازانی : 19 نتیجه گیری :20 مقدمه: تعریف مساله :ماهیت برای ان که موجود باشد یا معدوم یعنی برای انکه یکی ازوجود و عدم برایش متعین گردد ورحجان بیابد نیازمندبه عامل بیرونی است زیرا خودش نمی تواند وجود وعدم را برای خود رحجان دهد و ترجح بدون مرجح محال است. « ماهیت در احتیاج به علت و عدم احتیاج به علت ، تابع وجود و واقعیت است و از خود اصالتی ندارد . یعنی اگر آن موجود محتاج و معلول بود ، ماهیت نیز بالعرض و مجازا محتاج و معلول است .»اصول فلسفه و روش رئالیسم – علامه طبابایی. ملاک یا مناط احتیاج معلول به علت از جمله مباحث فلسفی است که مورد اختلاف حکیمان میباشد. هدف از این مساله : این مبحث با این سوال که موضوع اصل علیت چیست و آیا هر موجودی ، علت دارد ؟ آغاز می گردد . اگر موضوع این قضیه موجود مطلق باشد یعنی موجود از آن حیث که موجود است نیاز به علت دارد نتیجه گرفته می شود که همه ی موجودات محتاج به علت هستند . در حالی که می دانیم خدا هم یکی از موجودات عالم است و در عین 1- طباطبایی ، علامه سید محمد حسین ، اصول فلسفه و روش رئالیسم ، پاورقی شهید مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا ، ج3 ، ص 197 حال محتاج به علت نیست . بنابراین ، موضوع در اصل علیت نمی تواند « موجود » به طور مطلق باشد . به همین دلیل برای یافتن پاسخ کتاب های مختلف را که درباره ی این موضوع مطالبی را نگاشته بودند ، مطالعه کردم . در این کتاب ها نظریه های مختلفی بیان شده که هر یک در جای خود ، نیاز به تامل و تفکر دارد . تاریخچه مسئله :« حکما و فلاسفه ی اسلامی در اثر یرخورد با عقاید و آرای متکلمین توفیق یافته اند که یک مبحث فلسفی با ارزش در باب علت و معلول باز کنند و آن اینکه « مناط احتیاج شی ء به علت چیست ؟ » ( اصول فلسفه و روش رئالیسم ، علامه طباطبایی) این برخورد در مساله حدوث عالم پدید آمد ملاک نیازمندی معلول به علت از با ارزش ترین مسائل فلسفی است . « برهان سینوی در اثبات عله العلل متکی به این اصل است .». ( اصول فلسفه و روش رئالیسم ، علامه طباطبایی.) هیوم از جمله فیلسوفان غربی است که آراء و نظریات خود را در باب علیت و مسائل پیرامون آن در رساله ای با عنوان « تحقیقی در باره ی فهم انسان » بیان می کنند . در اثار کلامی مثل شرح تجرید خواجه و شرح المقاصد تفتازانی بحث علیت با حیثیت مستقل آمده اما در نوشته هایی مثل الابانه و اللمع تالیف اشعری عنوانی از علیت مشاهده نمی شود . 1- - طباطبایی ، علامه سید محمد حسین ، اصول فلسفه و روش رئالیسم ، پاورقی شهید مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا، 1374، نوبت چهارم ، ج5، ص54 2- همان صفحه 5 اشاعره با اینکه از دیدگاه فیلسوفان مساله ی علیت را نفی کرده اند اما بعضی از آنان در این باره نظریه هایی بیان نموده اند. تعریف علت و معلول : ماهیت با نظر به داشتن وجود و عدم ممکن بوده و نسبتش به هستی و نیستی یکسان و برابر است . همچنین ماهیت برای آنکه یکی از آن دو ( هستی و نیستی ) برایش رجحان یابد نیاز به شی ء دیگر ی دارد . البته اینکه ماهیت برای رحجان عدمش نیاز به شی دیگری دارد ، گفتاری بر طریق مجاز است ، و نیاز واقعی تنها در وجود مطرح می شود . بنابراین ، وجود ماهیت متوقف بر غیر خود است . از سوی دیگر توقف به ناچار بر وجود شی دیگر است ، زیرا معدوم به آن جهت که معدوم است ، هیچ ثبوتی ندارد ، این موجود که هستی ماهیت به نحوه ی بر آن متوقف است ، علت نام دارد ؛ و ماهیتی که وجودش وابسته یه آن باشد معلول آن است . نیازمندی ممکن به عات از بدیهیات اولیه است که تصور موضوع و محمولش به تنهایی برای پذیرش آن کافی است ، در نتیجه « اگر کسی که ماهیت را که امری ممکن است و نسبتش با وجود و عدم یکسان می باشد ، تصور کند و همچنین این تصور را کند که بیرون آمدن ماهیت از مرحله ی تساوی ، به سوی یکی از دو طرف وجود و عدم متوقف بر امر دیگری است که ایفا گر این نقش باشد ، بی درنگ آن را تصدیق کرده و می پذیرد .» ( بدایه الحکمه ، علامه طباطبایی ) 1- طباطبایی ، علامه سید محمد حسین ، بدایه الحکمه ، مترجم علی شیروانی هرندی ، انتشارات الزهرا 1370، نوبت اول ، ج1 ، ص 354 و هیچ عقل سالمی در این مبحث تردید ندارد ، و اگر کسی معتقد باشد که ممکن با آن که نسبتش به وجود عدم برابر است ، می تواند بدون آنکه خودش یا شی دیگری اقتضا کند ، متصف به وجود و یا عدم شود برخلاف بد اهت عقل است و از فطرت انسانی خارج شده است . موضوع علیت از جمله مباحثی است که تقریبا همه فیلسوفان چه اسلامی و چه غربی و همچنین متکلمان در باره اش نظریه هایی مختلفی صادر نموده اند . اینک به بررسی این موضوع و شرح عقاید و نظریات آنان و نیز ملاک نیازمندی معلول به علت از دیدگاه ایشان می پردازیم : نظر متکمان درباره ی موضوع ملاک نیازمندی معلول به علت : اهل کلام گفته اند : موجود از آن حیث که « حادث » است محتاج به علت است ، بدین معنی که هر موجودی که حادث باشد – یعنی سابقه ی نیستی داشته باشد و در یک زمانی موجود نباشد و بعد به وجود آید نیاز به علت خواهد داشت . به همین دلیل موجود قدیم را منحصر به خداوند متعال دانسته اند و چنین دلیل آورده اند که اگر موجودی ازلی باشد و سابقه ی عدم نداشته باشد نیازی به علت ندارد ، که آن را به وجود آورد . خلاصه ی سخن آنان این است که قید موضوع در اصل علیت « حدوث » است. ( متکمان ، موضوع قانون علیت را « حادثه » می دانند یعنی موجودی که سابقه ی عدم زمانی دارد . به عقیده ی ایشان ملاک نیازمندی به علت همان « حدوث زمانی » است . ) ( بدایه الحکمه ، علامه طباطبایی ) به نظر ایشان قانون علیت باید به این صورت بیان شود که : هر حادثی نیاز به علت دارد .و بنابراین ملاک استغنای از علت ، قدیم زمانی خواهد بود . به دیگر معنا هر موجودی که قدیم زمانی باشد ، حتما واجب الوجود و بی نیاز از علت است . متکلمین حدوث را به سبب احتیاج معلول به علت می دانند و از این طریق احتیاج عالم را به محدث اثبات می نمایند و بر این گمان هستند که برهان آنها برهان لم است .( رحیق مختوم ،ایه الله جوادی آملی ) دیدگاه فیلسوفان در این باره : حکیمان عقیده دارند که مناط احتیاج به علت امکان شی است . آنان معتقدند هر ممکنی چون ممکن است و تنها به خاطر آنکه نسبتش به وجود عدم یکسان است نیاز به علت دارد . و در نتیجه ملاک استغنای از علت وجوب ذاتی و امتناع ذاتی است و اگر شیئی واجب الوجود بالذات باشد خود به خود ، موجود می باشد و نیز اگر شیئی ممتنع بالذات باشد ، خود به خود معدوم است نه در موجود بودن و نه در معدومبودن نیاز به علت دارد ، و لی اگر شیئی 1- طباطبایی ، علامه سید محمد حسین ، بدایه الحکمه ، مترجم علی شیروانی هرندی ،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم 1372 ، نوبت اول ج2 ، ص 238 و 239 2- آیت الله جوادی آملی ، رحیق مختوم شرح حکمت متعالیه ( بخش چهارم از جلد دوم ) مرکز نشر اسرا ، نوبت اول ، ص37 ممکن بود و ذاتا نه اقتضای وجود را داشت و نه اقتضای عدم را در وجود خود نیاز به علت دارد . دلیل اول براینکه ملاک نیاز به علت امکان است : نمی توان ملاک نیازمندی شی به علت حدوث دانست ، زیرا حدوث وصفی است که از ترتب هستی ماهیت بر نیستی آن انتزاع می شود . ماهیت به اعتبار عدمش تا وقتی که معدوم است بالضروره معدوم است و آنگاه که به وجود آمد بالضروره موجود می باشد . ضرورت ، ملاک استغنای از علت است . و چون ضرورت ملاک استغنای از علت است ، نمی توان حدوث را ملاک نیاز مندی به علت دانست .بین موضوع قانون در علیت در حقیقت ممکن است ، نه ماهیت و این قانون به صورت یک قضیه بدیهی و بی نیاز از دلیل است . « نیاز مندی ممکن است به علت از بدیهات اولیهد به شمار می رود که تصور موضوع و محمولش به تنهایی برای پذیرش آن کافی می نماید » ( بدایه الحکمه ، علامه طباطبایی ) حدوث عبارت است از ترتب یکی از ضرورتین ( ضرورت وجود ) بر ضرورت دیگر ( ضرورت عدم ) و ضرورت همانگونه که گفته شد ملاک بی نیازی از علت است . بنا براین تا ماهیت با امکانش در نظر گرفته نشود ، غنا و بی نیازی برطرف نمی گردد و نیازمندی تحقق نمی یابد و نیازمندی جز به علتش تحقق نمی یابد ، و این علت چیزی جز امکان نیست . 1- طباطبایی ، علامه سید محمد حسین ، بدایه الحکمه ، مترجم علی شیروانی هرندی ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی1372 ، نوبت اول ، ج2 ، ص 244 دلیل دوم : اگر « حدوث » به نحوی از انحا ملاک احتیاج ماهیت به علت بوده باشد ، « تقدم شی بر خود » لازم می آید . و تقدم شی بر خود بالبداهه محال است و در نتیجه حدوث به هیچ وجه نمی تواند مدخلیتی در احتیاج ماهیت به علت داشته باشد . حدوث عبارت است از مسبوق بودن وجود و عدم . حدوث صفت یک وجود خاص است ؛ در نتیجه حدوت متاخر از وجود معلول می باشد . و وجود معلول ، متاخر از ایجاد علت است . و ایجاد علت متاخر از و جوب معلول است ( به اقتضای قاعده « الشی ء مالم یجب لم یوجد » ) و وجوب معلول متاخر از از ایجاب علت است . ایجاب علت متاخراز نیازمندی معلول است . و نیازمندی معلول متاخر از امکان معلول است . و در نتیجه حدوث معلول پنج مرتبه متاخر از نیازمندی آن می باشد و حدوث شش مرتبه بر خودش تقدم خواهد داشت و این محال است . « بنابراین علت نیازمندی همان امکان معلول است ؛ زیرا در رتبه مقدم بر نیازمندی و حاجت ، جز امکان چیز دیگری نیست که صلاحیت علیت برای نیازمندی معلول داشته باشد – و بود و نبود حاجت دائر مدار بود و نبود امکان است » ( نهایه الحکمه – علامه طباطبایی ) 1- طباطبایی ، علامه سید محمد حسین ، نهایه الحکمه ، مترجم دکتر علی شیروانی ، انتشارات دارالفکر 1386 ، نوبت اول ، ج1 ، ص279 دلیل متکلمان بر نقش حدوث در نیازمندی به علت : استدلال متکلمان براینکه مناط احتیاج به علت حدوث است و نه امکان دلایلی را آ ورده اند . اگر علت نیاز به علت امکان شی باشد و حدوث هیچ نقشی در باره نداشته باشد ، تحقق معلولی که قدیم است ممکن خواهد بود . تحقق معلولی که قدیم زمانی باشد ممکن نیست . در نتیجه چنین نیست که علت نیاز به علت ، تنها امکان شی ء باشد و حدوث هیچ نقشی در این باره نداشته باشد . مقدمه نخست روشن است و تنها مقدمه ی دوم نیاز به تبیین دارد متکمان در این باره گفته اند : اگر موجودی قدیم زمانی باشد ، هرگز سابقه عدم ونیستی نداشته واز ازل موجود بوده است ، و در نتیجه عدم هرگز نفوذی در آن نداشته است پس چه نیازی به علت دارد ؟ نیاز به علت زمانی است که علت ، عدم را از شی ء بر طرف سازد و به آن وجود بدهد و این تنها در جایی فرض دارد که شی سابقه عدم و نیستی داشته باشد و در نتیجه ملاک استغنای از علت است و معلولیت با قدیم بودن هرگز جمع نمی شود پس تحقق معلولی که در عین معلولیت قدیم زمانی است ، محال می باشد . دو پاسخ به دلایل متکمان : منشا نیازمندی شی به علت امکان انست و امکان وصفی است ملازم با ذات و ماهیت شی ممکن اگر شیئ ی قدیم زمانی باشد همیشه ذات او همراهش است و همیشه این ذات ممکن نسبت به وجود عدم می باشد و در نتیجه یک نیاز همیشگی به علت هستی بخش دارد . قدیم زمانی بودن هیچ منافاتی با معلولیت ندارد . اگر ماهیت مورد نظز از آن جهت که همیشه متصف به وجود بوده است و در نظر بگیریم ، وجود برای آن ضروری خواهد بود و ضرورت ، ملاک استغنای از علت است یعنی نیاز به علت دیگری ندارد و جود دیگری علاوه بر وجود نخستین به آن اضافه کند . پاسخ دوم : هرگاه وجودی برای این ماهیت ممکن فرض شود ، پیش از وجود آن ماهیت قطعه ای از زمان تحقق دارد ، و هرگاه قطعه ای از زمان فزض شود باید در آن جا یک ماهیت ممکن وجود داشته باشد و در نتیجه زمان مسبوق به عدم زمانی نخواهد بود . پاسخ هایی متطمان از قدیم بودن زمان : زمان یک امر اعتباری و وهمی است و لذا اشکالی ندارد که آن را قدیم بدانیم ، زیرا زمان حقیقتی در پس و هم و پندار ندارد . اما این پاسخ اساس ملاک نیازمندی معلول به علت را که حادث می دانستند نابود می کنند زیرا اگر زمان یک امر وهمی باشد فرقی میان قدیم و حادث نیست . گروهی دیگر از متکمان در پاسخ گفته اند : زمان یم امر انتزاعی است و منشا انتزاعش وجود واجب است . در نتیجه زمان از امور مربوط به ذات خداوند است ، قدیم بودن آن اشکالی ندارد . اما این پاسخ نیز صحیح نیست ، زیرا زمان ذاتا متغیر و گذرا است ، انتزاع زمان از ذات واجب تعالی است مستلزم متغیر بودن ذات است و واجب الوجود بالذات منزه از هر گونه تغییر است . متکمان در پاسخ گفته اند : لازم نیست یک مفهوم انتزاعی با مصداقی که از آن انتزاع می شود مطابق باشد ، بلکه می تواند مباین با آن بوده و هیچ مطلابقتی با آن نداشته باشد . اما این جواب صحیح نیست ؛ زیرا جایز دانستن این که مفهوم التزاعی کاملا مباین با منشا انتزاعش باشد ، سفسطه است ، به این دلیل که اگر جایز باشد یک مفهوم کاملا مباین با مصداقش باشد ، اساسا از ریشه ویران می گردد. نظر شیخ اشراق درباره ی نیازمندی عالم در حدوث و بقا خود به خداوند در قالب مثال : مثال لطیفی در حکمه الاشراق بیان میکند ، او وابستگی عالم به مبدا را به وابستگی شکل آب به ظرف آن مثال می زند ، آبی که در شیشه ای استوانه ای شکل ریخته می شود شکل آن استوانه خواهد بود و این شکل در حدوث و بقای خود به شکل ظرف وابسته است . آب نظیر گلی که در قالب خشت ریزی پخته می شود نیست . گل در حدوث شکل مکعب نیازمند به قالب است و لیکن در بقا محتاج به قالب نیست بلکه نیازمند به چسبندگی اجزای داخلی خود می باشد. ( رحیق مختوم ، آیت الله جوادی آملی ) نظر صدر المتالهین درباره اینکه ملاک احتیاج به معلول علت ، امکان فقری است : سخن صدر المتالهین با اصالت وجود و تشکک وجود سازگار است . او می گوید : ملاک احتیاج معلول به علت ، نحوه ی وجود آن است . و به عبارت دیگر فقر وجودی و وابستگی ذاتی بعضی از وجودها احتیاج آنها به وجود غنی و بی نیاز می باشد . پس موضوع قاعده ی علیت موجود فقیر یا موجود وابسته است . 1- آیت الله جوادی آملی ، رحیق مختوم شرح حکمت متعالیه (بخش چهارم از جلد دوم )، مرکز نشر اسراء 1382، نوبت اول . ص 44 طولانی بودن عمر موجود فقیر و ممکن آن را بی نیاز از علت نمی کند و اصلا نیاز به علت امری است که هیچ رابطه ای با درازی و یا کوتاهی عمر موجود نیازمند ندارد . لذا فلاسفه قدیم بودن موجود معلول را محال نمی دانند و این ، البته ، به معنای پذیرش دو واجب الوجود – چنانکه برخی پند داشته اند – نیست .( در آمدی بر آموزش فلسفه – محسن غرویان ) هر موجودی خواه حادث باشد ، خواه قدیم ( از نظر زمان ) – اگر فقر و ضعف وجودی داشته باشد محتاج علت است و بنابراین مناط احتیاج به علت فقر و وابستگی وجودی است و نه « حدوث » که متکلمین بر آنند. به تعبیر ملاصدرا ملاک احتیاج معلول به علت ، فقر و وابستگی ذاتی و یا به عبارتی ضعف مرتبه ی وجودی آن است که هرگز از آن جدا شدنی نیست . یعنی چه در حدوث و جه در استقرار و بقای وجودی ، این ضعف و فقر همواره هست و بنابراین نیازمندی به علت موجود است . نظریه هیوم: هیوم ، به عنوان فیلسوف معرفت ، می پرسد علیت چیست و باورهای پیش گفته در باره ی آن تا چه اندازه معتبر است ؟ اما او در اینجا این پاسخ را از عوام یا خواص پژوهشگران علوم 1- غرویان ، محسن ، بر آموزش فلسفه ، انتشارات شفق 1370، نوبت اول ، ص 165 تجربی مطالعه نمی کند ، بلکه طرف خطاب او فلاسفه اند که معنی سوال را بخوبی درک می کنند . سخن صریح هیوم درباره ی ارزیابی استنباط علیت این چنین است : « به جرئت می توان به صورت یک قضیه ی کلی و غیر قابل استثنا اظهار عقیده کرد که علم به وجود چنین رابطه ای به هیچ وجه توسط استدلال مقدم بر تجربه فراهم نمی آید .» ( علیت از دیدگاه اشاعده هیوم ، ملاصدرا طاهری ) هیوم معتقد است که : علتها و معلولها توسط دلیل عقلی شناخته نمی شوند و تنها از طریق تجربه مکشوف می گردند . هیوم معتقد است که داد و ستد واقعی بین علت و معلول برقرار نیست ، اما جهت یا جهات واقعی دیگری هستند که با طرفین ارتباط داشته و منشا حقیقی اعتبار علیت گردند و رابطه داد و ستد را به تصویر کشید . کسانی همچون هیوم رابطه ی علیت را صرفا امری ذهنی می دانند و واقعیت خارجی آن را چیزی تعاقب یا تقارن دو وجود نمی دانند واضح ترین اشکالی که بر این سخن وارد است این است که ما در بسیاری از موارد به تعاقب و یا تقارن دو پدیده آگاهی داریم ،اما بین آنها علیتی درک نمی کنیم . طاهری ، سید صدر الدین ، علیت از دیدگاه اشاعده و هیوم ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1376، نوبت اول ، ص 61 اشکال دیگر این است که : دو پدیده ی متقارن چگونه است که به طور عینی یکی را علت و دیگری را معلول می دانیم ؟ و چرا به عکس آن قائل نمی شویم ؟ در حقیقت وجود معلول پرتوی از وجود علتش است و لذا به آن « اضافه اشراقیه » می گویند و بر این اساس موجود بر دو قسم رابط و مستقل تقسیم می شود . راه استفاده از تجربه برای کشف رابطه ی علیت بین پدیدههای مادی را وضع و رفع می گویند . راه شناخت علل: برای راه شناخت علیت به طور کلی سه راه وجود دارد : 1- علل حضوری در مورد انچه در دائره ی نفس و پدیده های روانی تحقق می یابد. 2- برهان عقلی محض در مورد علتهای غیر مادی 3- برهان عقلی مبتنی بر مقدمات تجربی در مورد علت و معلولهای مادی . اشاعره و رابطه علیت : به طور مشخص نمی توان از سخنان اشاعره دریافت که آیا نظریه ی علیت را می پذیرند یا نه ؟ فیلسوفان بعد از اشعری از جمله ابن سینا ، خواجه نصیر طوسی ، صدر المتالهین و .... معتقدند که اشاعره علیت را نفی کرده اند ولی فیلسوفان متاخر بر آنند که شاید بتوان گفت ایشان علیت را قبول دارند اما ضرورت پیدایش معلول بعد از علت را منکرند. غزالی یکی از اشاعره است که معتقد بر نفی ضرورت میان سبب و مسبب است ، او پس از بیان صریح خود در این رابطه به تحلیل و استدلال و رد مخالفان پرداختند ، و با تکیه بر مثال معروف « آتش و پنبه » اقوال و احنمالاتی را مورد بررسی قرار می دهد تا بار دیگر ، و این بار از راه بحث و استدلال ، به نظریه سابق برسد . صدر المتالهین شیرازی معتقد است نظریه منسوب به اشاعره در نفی علیت نظری بنیادی و اختصاصی که در اصل و فرع خود اختصاص به اشاعره داشته باشد ، نیست ، بلکه آن را نتیجه افراطی اشتباهی می داند که متطمان اسلامی ، اعم از اشعری و معتزلی مرتکب آن شده اند و آن بی توجهی به این اصل و اساس است که ملاک احتیاج به موثر ، امکان ذاتی است . غزالی بر این نکته پای فشرده است که بین دو امری که علت و معلول نامیده می شوند رابطه ی ضروری و غیر قابل انفکاکی وجود ندارد بلکه این خداوند است که امر موسوم به معلول را در پی امر موسوم به علت می آفریند و اگر خداوند به طور کلی یا در مورد خاصی بخواهد این رابطه را بر هم بزند هیچ گونه مانعی در مقابل اراده ی او قرار ندارد . ملاک نیاز به علت از دیدگاه فخر رازی : « علت نیاز به موثر ، امکان است ، نه حدوث ، زیرا حدوث ، کیفیتی است که عارض وجود شیء حادث می شود . بنا براین حدوث ، متاخر از وجود ، متاخر از تاثیر و تاثیر ، متاخر از احتیاج ممکن به موثر و احتیاج ، متاخر از علت احتیاج است . نتیجه آنکه ، اگر ملاک حاجت به موثر ، حدوث باشد لازم می آید شیء چندین مرتبه متاخر از خودش باشد .» ( علیت از دیدگاه اشاعده و هیوم ، صدر الدین طاهری ) ملاک نیاز به علت از دیدگاه سعد الدین تفتازانی : عقل فقط با تکیه بر مقدمه که ذات ممکن است وایسته ی وجود و عدم نیست حکم به احتیاج می کند . بنابراین آنچه که نیاز به موثر می شود امکان است نه حدوث ، اعم از اینکه حدوث را به استقلال بدانیم یا به عنوان شرط یا جزء و چگونه چنین چیزی می تواند باشد ، در حالی که حدوث ، صفت وجود است و وجود متاخر از تاثر و تاثر متاخر از احتیاج می باشد . 1- طاهری ، سید صدر الدین ، علیت از دیدگاه اشاعره و هیوم ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی ، 1376 ، نوبت اول ، ص 262 نتیجه گیری: با مطالعه کتابهایی در این باب ، با دیدگاه های مختلفی آشنا شدم که این بسیار جالب بود زیرا هر نظریه ای انسان را به تفکر و اندیشه در خود فرا می خواند . هر دیدگاه مثل جورچینی بود که با کنار هم گذاشتن آنها می شد تصویری درست ، به وجود آورد . یعنی نظریه هیوم را می توان با نظریه ی اشاعره نقد و اصلاح کرد و نظریه ی اشاعره را با دیدگاه متکلمان و نظریه متکلمان را با دیدگاه فیلسوفان می توان اصلاح کرد و سامان بخشید . به نظر نگارنده دیدگاه صدر المتالهین شیرازی از همه ی دیدگاه های دیگر کامل تر و محکمتر می نماید . چرا که او ملاک و مناط نیازمندی معلول به علت را امکان فقری می داند یعنی اگر موجودی محتاج به علت است به این دلیل است که وجودش وجود رابط است و نیاز به وجود غنی و مستقل دارد . و چون این دیدگاه ، دیدگاه جامع تری است ، قابل قبول تر می باشد . منابع و ماخذ نهایه الحکمه ، جلد یک علامه طباطبایی شرح دکتر علی شیروانی بدایه الحکمه ، جلد یک و دو علامه طباطبایی شرح دکتر علی شیروانی رحیق مختوم ، شرح حکمت متعالیه ، آیت الله جوادی آملی علیت ، از دیدگاه هیوم و اشاعره صدر الدین طاهری اصول فلسفه وروش رئالیسم ، جلد 3 و جلد 5 علامه طباطبایی پاورقی شهید مطهری در آمدی بر آموزش فلسفه ، محسن غرویان
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد